میم از امروز شیفت عصره.صبح ساعت هفت با موطلایی بیدار شدن و صبحانه خوردن.اومدم تو اتاق خوابیدم با پس زمینه صداشون که با هم صحبت میکردن.بعدم خانوم کوچولو بیدار شد و سروصداهاشون بیشتر شد.هشت و نیم بعد از یه چرت دلچسب از اتاق تاریک اومدم بیرون در حالی که نور و روشنایی همه جا رو پر کرده بود و بوی زندگی می اومد.
امروز روز سوم قرارمه و حالم از همیشه بهتره.از طرفی اینجوری جلوی پرخوری های عصبی وحشتناک و ریزه خواری های بین روزم هم گرفته میشه.هرچند موقع افطار یه مقداریش جبران میشه ولی این خوردن با لذت هست و اون خوردن با عذاب وجدان بود.
مدرسه ها تا دوشنبه تعطیل شدن و خانوم معلم موطلایی تدریس درس جدید رو از طریق ارسال فیلم و عکس تو واتساپ شروع کرده و مشق امروز رو هم داد.درس امروزشون " ژ "بود.همون درس ژاله و منیژه و ژاکت و پژمرده.دیدن فیلم تدریس برای ما هم خیلی لذت بخش بود.
مراسم خواهر میم هم لغو شد و افتاد برای بعد از عید و از این بابت خیالمون راحت شد.مامانمم دیروز لباس مشکی شون رو دراوردن و از عزا دراومدن.خداروشکر روحیه اش خیلی خیلی بهتر شده.
درباره این سایت