امشب صفحه ورد رو که باز کردم ناخودآگاه نگاهم افتاد به تاریخ و خیره شدم بهش.بیست و دوم دی ماه ۹۸؟ الان دقیقا کجای تاریخ هستیم؟چه اتفاقاتی داره می افته؟چی شد که به اینجا رسیدیم؟در حالی دارم به این موضوع فک میکنم که مغزم دیگه قدرت تجزیه و تحلیلش رو از دست داده.حقیقتا دیگه نمیفهمی کی راست میگه و کی دروغ.حق و حقیقت معنای واقعی خودش رو از دست داده.حوادث اتفاق می افتند و آدم ها می میرند و ما فقط با بهت نشستیم به تماشا.نشستیم و به خاک سیاه نشستن وطن رو نظاره میکنیم.نگاه میکنیم و اشک میریزیم و غصه میخوریم.غصه میخوریم و خشم.!
+دیروز عصر اینجا کلی برف اومد.دخترها به دومین آرزوشون هم رسیدند و برف دیدند و امروز صبح برف بازی کردند و آدم برفی درست کردند و از ته دل شادی کردند.
درباره این سایت